محل تبلیغات شما
سلام طبق معمول آشتی کردیم پنج شنبه اومد همو ببینیم اولش که ناهید دیدش گفت شهرام اون طرف خیابون باهاش قرار داری اره گفتم اوهوم گفت بی جا میکنی منم یکم التماس رفتم دیدمش عاقا این بین دعوا شد پسره داشت نگام میکرد شهرامم طبق معمول غیرتی شد نشستم تو ماشین زنگ زد بقیه بچه ها بیان هر چی میگفتم بیخیال بیخیال نمیشد خداروشکر اون پسرا رفته بودن و مت رفتیم خونه مهدی سرخکمان یه نیم ساعتی نشستیم بعدش تنها شدیم نمیدونم چم شد یهو شروع کردم به دعوا انقد حرف زد بدبختی که

آشتی دعوا با بقیه بحث خودمون

اسمش نمیدونم قهرِ یا جدایی

دعوا ,بیخیال ,اون ,بقیه ,زد ,طبق ,طبق معمول ,بودن و ,و مت ,رفته بودن ,پسرا رفته

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها